نوشته اصلی توسط
Azade1374
سلام من 4ساله ازدواج کردم تا حدود 1سال پیش اختلاف جدی باهم نداشتیم شوهرمم مرد خوبیه من سه سال پیش زمینی که پدرشوهرم مهریه به من داده بود رو زدم به نام شوهرم(هیچ نوشته ای هم ازش نگرفتم و کاملا بهش اعتماد کردم)که یه زمین دیگه بخره و بسازه و بعد نصف از خونه رو بنامم بزنه(مهریه من نصف همون زمینه که پدر شوهرم داده و 50تاسکه بابت ساختش به عهده شوهرم)ولی تا خونه ساخته شد رفت همشو زد به نام خودش و گفت بعدا نصفشو بنامت میزنم الان یکسال ونیمه که خونمون ساخته شده اصلا قصد بنام زدن نداره اوایل که اصلا به روش نمیاوردم ولی بعد چندماه هربار که گفتم میگفت تو به من اعتماد نداری و یه دعوا درست میکرد بعدم بهونه آورد که خرجش زیاده من پول ندارم امروز بهش گفتم بابام گفته خرجشو میدم خودمم میرم دنبال کاراش تا اینو گفتم ناراحت شد و گفت خب بره ولی اولش باید بریم 50تا سکه رو از مهریه خط بزنیم خیلی ناراحت شدم گفتم من سه ساله زمینو زدم به نامت بدون حتی یه نوشته الان هنوز بابام نرفته دنبال کارای انتقال تو میترسی برم 50تا سکه رو ازت بگیرم میگی اول بریم سکه هارو خط بزنیم واقعا دلم شکست با تمام وجودم عاشقش بودم و بهش محبت میکردم فکر میکردم اونم منو دوست داره انقدر که بگم هرچی داری بنامم کن هم قبول میکنه ولی الان باید واسه گرفتن حقم بجنگم حس میکنم دیگه نمیتونم دوستش داشته باشم واقعا همه ذهنیت منو از زندگیمون خراب کرد